۱۳۸۷ شهریور ۱۷, یکشنبه

ايران بزرگ

از دير باز مفهوم واژهٔ ايران[۱] [نزد خاورشناسان اروپايی] عبارت از مجموع نواحی فلات ايران يعنی پارس (ايران کنونی) و افغانستان و بلوچستان و ترکستان غربی، بوده است.[۲] ريچارد فرای، استاد ايران‌شناسی در دانشگاه هاروارد آمريکا، می‌نويسد:

«ايران بزرگ که شامل همهٔ سرزمين‌های است که در آنجا در دوران تاريخی به زبانهای ايرانی سخن گفته می‌شد و فرهنگ ايرانی در آنجا پيروزمند و مسلط بود ... اما فلات ايران که مشتمل است بر افغانستان و ايران جزو ايران بزرگ به شمار می‌رود».[۳]

بنابر اين، «ايران بزرگ، هرگز يک قلمرو سياسی نبوده، بلکه حوزهٔ فرهنگ، تمدن و زبان قوم آريايی است، چه آنانی که در ايران کنونی می‌زيستند و چه کسانی که در افغانستان يا فرارود (ماوراء‌النهر) و يا شمال غرب هندوستان. زيرا، ايران بزرگ، بيشتر از آن که نتيجهٔ کارنامهٔ شاهان شمشيرکش باشد، ميراث ادباء، شعراء، دانشمندان و در يک کلمه فرهنگيان بوده است.»[۴]

محمد محمدی (سياوش آريا)، ۱۳٨٧ - مشهد


گفت و گو با مهديزاده کابلی

ايران کجاست؟ و ايرانی کيست؟


اين نوشتار برآنست تا به مهم‌ترین و کلیدی‌ترین مفاهیم و اصطلاحات در حوزهٔ تحقیق و پژوهش تاريخ ايران و افغانستان بپردازد. مفاهیمی که دانستن آنها تأثیر مستقیم در امر پژوهش تاريخی اين دو کشور دارد. پژوهشگری که از مفاهیمی نظیر ايران بزرگ، ايران شرقی، ايران غربی، يا ايران سياسی، ايران تاريخی (ايران فرهنگی)، و يا ملت ايرانی و قوم ايرانی درک درست و صحیحی نداشته باشد، هر چند هم متخصص در علم تاريخ ايران باشد، نمی‌تواند فرق ميان فرضيه و واقعيت تاريخی را درک علم کند و توان بيان واقعيت را نيز نخواهد داشت. [با اقتباس از گفته‌های مهديزاده کابلی]

آقای کابلی به عنوان اولین پرسش، تعریف خودتان را از ايران و اصولاً منشأ شکل‌گیری آن بیان کنید.

نخست بطور مقدمه بايد عرض کنم که اصطلاحات (ترمولوژی) هر علمی در واقع كليدهايی است كه اگر در اختيار پژوهشگر باشد به خوبی می‌تواند دربهای ناگشوده معانی مورد نظر از نوشتارها و گفتارهای مربوط به آن دانش و فن را بگشايد و حقايق مورد نظر نويسنده و گوينده را به روشنی دريابد.

روش تحقيق و پژوهش در تاريخ ايران و افغانستان نيز از اين امر مستثنا نبوده و در آن، مفاهيم و اصطلاحات مهمی وجود دارد كه عدم شناخت آنها و همچنين عدم درك تفاوت آنها، موجب ابهام و سردرگمی در مقام برداشت و نتيجه‌گيری می‌شود. مثلاً تفاوت اصطلاح "ايران سياسی" و "ايران تاريخی" يا "ملت ايران" و "قوم ايرانی"، برای اغلب پژوهشگران تازه‌كار و حتی برای برخی محققين باسابقه نيز هنوز حل نشده است. لذا در اين گفتگو سعی دارم به برخی از واژه‌ها و اصطلاحات رايج و كليدی در پژوهش تاريخ ايران و افغانستان، و تفاوت آنها با همديگر بپردازم.

در زير به سه تعريف از ايران اشاره می‌كنيم:

۱- تعريف ناسيوناليست‌های ايرانی: نگرشی كه ايران را تنها ايران کنونی می‌داند؛ حتی كتبی كه در زمينه تاريخ ايران نگاشته شده‌اند با يك ديدگاه انحصاری، تاريخ ايران را منحصر به ايران کنونی می‌پندارند، در حالی كه ايران تاريخی غير از ايران کنونی است. بدون ترديد نمی‌توان با چنين نگرشی در پژوهش تاريخ ايران درباره آن به شناخت رسيد. اين گروه با افکار شوئونیستی که دارند، سخت افغان‌ستيز هستند.

۲- تعريف خاورشنان غربی از ايران: اما در زبان علمی، تعريف متفاوتی از مفهوم "ايران" ارائه شده است كه شوربختانه بيشتر اين تعاريف با نگرش خاص به ايران است؛ يعنی واژه‌های مخصوصی كه صاحب نظران و پديدآورندگان آن به تدريج در طول ساليان دراز آنها را برای معانی و مقاصد خاصی وضع كرده و در حوزهٔ زبان‌شناسی و پژوهش تاريخ فرهنگی و تمدنی بكار برده‌اند. نطير: ايران بزرگ، ايران شرقی، و ايران غربی.

۳- تعريف پان‌ايرانست‌ها: نگرش اين دسته به ايران گزافه‌گويانه است. اينها، تعبير ايران به معنی عام را از خاورشناسان غربی گرفته و چنين وانمود کرده‌اند که گويی افغانستان از لحاظ سياسی هرگز استقلال نداشته و همواره جزئی از ايران بوده است! با وجود اين، اينها بر خلاف ناسيوناليست‌های ايرانی، نظر ملايم‌تر نسبت به افغانستان و افغانها دارند.
بنابراين، بهترين تعريف علمی از واژه ايران، تعريفی است كه به زوايای مختلف آن توجه شود.

چگونه می‌توانیم بین ايران و افغانستان رابطه برقرار کنیم؟


در یک نگاه تاریخی چه دوره‌هایی را می‌توان در روند نظریه‌پردازی ايران شناسایی کرد؟


درهمان قرن هجدهم اتفاق خیلی جالب و مهمی که رخ می‌دهد، شکل‌گيری ملت‌ها و کشورهاست. لطفاً توضیحاتی را در این زمینه و نتایجی که به دنبال آن حاصل می‌آید بیان فرمایید.


در این میان وظیفه نظریه‌پردازان ايرانی چیست؟


همان انتقاداتی که به نوعی دکتر محمودافشار یا جلال متينی داشتند، شما هم داريد.


در پایان این پرسش باقی می‌ماند که اصولاً چه فواید و نتایجی بر نظریه‌پردازی در باب ايران مترتب است؟



پانوشت

[۱]- ر. ک. به مناظرهٔ مهديزاده کابلی و سياوش آريا با عنوان :«ايران بزرگ؛ واقعيت يا افسانه؟!». وبگاه نگاهی تازه به مسايل تاريخی ايران و افغانستان.
[٢]- تمدن ايرانی، ص ۴۳
[۳]- ميراث باستانی ايران، صص ۴-۵
[۴]- ايران سرزمين فراموش شده!، وبگاه کابل‌نامه


منابع

۞ ژ. دومزيل. تمدن ايرانی. ترجمهٔ دکتر عيسی بهنام، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۶.‎
۞
فرای. ريچارد. ميراث باستانی ايران. ترجمهٔ دکتر مسعود رجب‌نيا، تهران: چاپ ۱۳۴۴.‎
۞
مهديزاده کابلی. ايران سرزمين فراموش شده!. وبگاه کابل‌نامه.


هیچ نظری موجود نیست: